شعر و دکلمه
ویدیو: در مستی اشتباه نکردم (شاعر افغان) 🔵 دکلمه 💖 دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست بر لبش جام شرابی و سبویی در دست گفتم نکنی شرم از این می خواری؟ گفتا که مگر حکم به جلبم داری؟! گفتم تو ندانی که خدا مست ملامت کرده؟ در روز جزا وعده به آتش کرده؟ گفتا که برو بی خبر از دینداری خود را به از باده خوران پنداری؟! من می خورمو هیچ نباشد شرمم زیرا به سخاوت خدا دل گرمم من هرچه کنم گنه از این می خواری صد به ز تو ام که دایما هشیاری عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت او ندانست که در ترک تمناست بهشت این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت ... ♥️شعر خوانی زیبای حسین جنتی شاعر معاصر ایران ا گر زِ گور، به جایی دری نباشد چه؟! ا وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟! ا گرفتم اینکه دری هست و کوبهای دارد... ا در آن کویر، کسِ دیگری نباشد چه؟! ا کفنکِشان چو در آیم زِ خاک و حق خواهم، ا دبیرِ محکمه را دفتری نباشد چه؟! ا شرابِ خُلَّرِ شیراز دادهام از دست... ا خبر زِ خمرهی گیراتری نباشد چه؟! ا چنین که زحمتِ